دیوار تابستونه

ساخت وبلاگ
آخرین پاییز آمدزمان بی تو ایستاده ؛ نبود تو را انتظار می کشدچه انتظار کشنده ای ؛ نیش عقرب دارد و زبان ماراین روزها پاییز هم، قصد جانم را کرده استپنج فارسی زبان نفهم، هم دچار وارگونی شدهدر هیاهوی شهر و در میان بوق و کرنای روزگار ، دنبال تو می‌گرددعجب حس غریبی است؛ گفته بودم تو را بگیرد ، اندازه تنم کندچه شد، سه پاییز و سه دوری می گذرد؛ تو هنوز اندازه تنم نشده ایمن هم شده ام دور گرد ....چه طاقت فرساست هر روز ببینمت ، از هوای ات نفس بکشم و نداشته باشم ات...نفس هایم دچار فرسایش شده اند ، دیگر به مانند غزال گریز پا ، پای گریز ندارم... به خزان نشسته این غزال دوره گرد عجوزه ، مرثیه هر روز و شبش شده نداشتن تو ...پاییز ؛ دیگر رهگذر عاشق نیستم ، چوبی خشک و بی نفسم زیر پای روزگار نامردراستی پاییز دیگر ۲۰ را دوستم ندارم ، عدد عاشقیم شده است آب ۲۲ انپاییز می دانی!؟دیگر باران مرا سر ذوق نمی آورد ، دیگر برف برایم رسیدن آرزوهایم نیستپاییز، فصلت دیگر برای فصل تازگی و عاشقی نیستپاییز که می آید ؛ اندک کور سوی امیدم هم می افتد زیر پایمصدای خش خش اش را می شنوم که می گوید این انتظار تو زمستانه است و السلاماین پاییز و انتظار نه تنها از وارونگی درم نیاورد که هیچ..خرخره آرزوهایم را مثل موش صحرایی پاره کردبعد از این پاییز ؛ تازه پنج فارسی زبان باز کردهفهمیده حماقت ناپلئونی چقدر درد دارددرد دارد و هم نمی دانی(دیوار تابستونه ) دیوار تابستونه...ادامه مطلب
ما را در سایت دیوار تابستونه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atena1983a بازدید : 50 تاريخ : پنجشنبه 27 بهمن 1401 ساعت: 14:32

  زندگی و من تو بخوان   رنگ ها زندگی می کنند ...   حرف می زنند ...   مثل خدای مهربان ....   مثل دلتنگی زن خوشه چین ...   مثل کفاش سر کوچه ...   مثل رفتگر کنار جوی ..   مثل زندگی ...                    دیوار تابستونه...ادامه مطلب
ما را در سایت دیوار تابستونه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atena1983a بازدید : 47 تاريخ : جمعه 7 دی 1397 ساعت: 18:08

آرام ،در گوشی گفت، سلام   تاریک تاریک بود ، نوری سوسو نمی زد       زمرمه  ای آشنا آرام در گوشی گفت :سلام !  و من، برحسب عادت قدیمی ،گفتم سلام  صدای پایش ،بوی عطرش آشنا بود من ،  مانده بودم مات و مبهوت، به تارهای نتنیده محبت امان از این دست پارچگی ، امان از دل دل کردن ،دلتنگی ...   دوباره در گوشی گفت: سلام  روزهای کاهگی ات  می گذرد.... خزان نشستن  تو هم زیباست زیبا خم شدی و خم به ابرو نیاوردی خلاصه حرفش شور بود .... تاره به قول معروف دوزاریم جا افتاد تازه فهمیدم چه بود آن صدایی نطلبیده چه بود آن نفس نرسیده   دلهره داشتم ،خوشحال بودم                            عصبی و دل نگران  بگذریم ترس بود ..............                                 غم بود ............. هر چه بود..... دوباره صدایش را  جان داد وگفت: هیس، هیس ، نترس       آرام باش ، نسیم  بهاری است    پس نسیم بهاری سراغ آشنا آمدی........... آشنا ببر پیام این آشنا را                                   به هرکجا ای آشنا ..........   هنوز هم در خانه ات ،قدیمی است                       این قفل قدیمی حق با من است  رابشکن بازکن قفل را، بگذار دل آشنا شود با سخن آشنا  ومن خسته ام   دیوارتابستونه + نوشته شده توسط دیوار تابستونه در چهارشنبه سیزدهم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 23:27 | دیوار تابستونه...ادامه مطلب
ما را در سایت دیوار تابستونه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atena1983a بازدید : 47 تاريخ : شنبه 25 آذر 1396 ساعت: 8:08

  صدای یاکریم مثل پره        صدای هٌم هٌمه اش میگه ،خدا هست عشق و مهربونی هست         تشویش و دل نگرانی هست   جانم ، همه جا هستی               در تنهایی هایم ....       داخل دالان تنگ قطار .... کنار  بغض شکسته زن انار فروش .... هستی با صدایت ،نفست، نگاهت ... به این قطار بی رمق نگاه  کن .. جانم ،سوت پایان کجاست، تکیه گاه خستگی هایم ، این قطار  خسته از تکرار های همیشگی پژمرده است. آخر همه واژه ها .... اول همه دوست داشتن هایم در انتهای همه کوچه های دلواپسی  ... فقط میگم تو هستی مثل خوردن یک استکان نفس گرم.... مثل نشستن آرام جانم ، کنار بخاری هیزمی هستی من ،هستی هستی به وسعت قلب یاکریمه ........‌                  کوچیک اما دل حریره   به سکوت بین تو و من من من تنهاست، تنهاترم نذار (دیوار تابستونه) + نوشته شده توسط دیوار تابستونه در دوشنبه دوازدهم مهر ۱۳۹۵ و ساعت 13:46 | دیوار تابستونه...ادامه مطلب
ما را در سایت دیوار تابستونه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atena1983a بازدید : 64 تاريخ : شنبه 25 آذر 1396 ساعت: 8:08

سلام آقا مهربانم 

دلم هوای مهربانیت کرده .......

دلم هوای حرمت ،هوای آن نسیم همیشه بهاریت کرده .....

دلم هوای بغض ورودی حرمت کرده

دلم برای هیاهو و شلوغی حرمت تنگ شده ....

یا امام رضا اینجا هوا گرفته است .....

نفسم تنگ آمده میان این همه مهربانی دروغین 

چشمم خسته از بایدهای نشدنی .....

آقا هوایم را داشته باش 

اینجا هوا بس ناجوانمردانه ......

(دیوار تابستونه)

+ نوشته شده توسط دیوار تابستونه در سه شنبه نهم آذر ۱۳۹۵ و ساعت 16:37 |

دیوار تابستونه...
ما را در سایت دیوار تابستونه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atena1983a بازدید : 51 تاريخ : شنبه 25 آذر 1396 ساعت: 8:08

چشمانم ،فانوس غم را می شناسی    چشمانم ،فانوس غم را می شناسی   ببین و گوش کن !همان فانوسی که پیرزن در پستوی خانه        دم دمای غروب تنهایی می افروزدپیرزن در سکوت ، فتیله ای چشمش را دور از  تکیه گاه خانه  آرام آرام بالا می کشیدآخر تازه یاد گرفته بود که چگونه برتارک غم اشک بریزدفانوس غم ،غم را می شناسد چه زن باشد چه مرد فانوس غم،همانی که  گاهی پیرمرد از سر دلتنگی ،   یا نه از سر سوز دل ،آهسته و آرامبرای سرزدن گاوها به طویله می  برد              می برد تا آنها هم بدانند مهربانی می تواند      به اندازه روشنایی فانوس در تاریکی شب باشدپیرمرد در طویله گهگاهی یاد گرفته بود                                 یاد گرفته بود چگونه نفت در کوره غم بریزدپیرمرد مرد بود ،                و مرد را به ناچار ...............دلش می سوزد      سوختش را می بیندیقین درونش را باور کرده استدیگر شب نفس های آخر را می زند                 گویی  فتیله فانوس هم به انتهایی شب رسیدهخروس هم  روی دیوار کاه گلی       به یقین رسیده است و بانگ قوقولی قوقولی سر می دهد شب منتظر صبح مانده است سپیده دم است و پایان بی تابی تنهایی پایان تکرار  زندگی در تنهایی شب آغازی برای فرار از فانوس غم...                                                                    (دیوار تابستونه) + نوشته شده توسط دیوار تابستونه در پنجشنبه یازدهم دیوار تابستونه...ادامه مطلب
ما را در سایت دیوار تابستونه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atena1983a بازدید : 53 تاريخ : شنبه 25 آذر 1396 ساعت: 8:08

سلام آقا مهربانم دلم هوای مهربانیت کرده ....... دلم هوای حرمت ،هوای آن نسیم همیشه بهاریت کرده ..... دلم هوای بغض ورودی حرمت کرده دلم برای هیاهو و شلوغی حرمت تنگ شده .... یا امام رضا اینجا هوا گرفته است ..... نفسم تنگ آمده میان این همه مهربانی دروغین  چشمم خسته از بایدهای نشدنی ..... آقا هوایم را داش دیوار تابستونه...ادامه مطلب
ما را در سایت دیوار تابستونه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atena1983a بازدید : 57 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 11:16

چشمانم ،فانوس غم را می شناسی    چشمانم ،فانوس غم را می شناسی   ببین و گوش کن !همان فانوسی که پیرزن در پستوی خانه       دم دمای غروب تنهایی می افروزدپیرزن در سکوت ، فتیله ای چشمش را دور از  تکیه گاه خانه  آرام آرام بالا می کشیدآخر تازه یاد گرفته بود که چگونه برتارک غم اشک بریزدفانوس غم ،غم را می شن دیوار تابستونه...ادامه مطلب
ما را در سایت دیوار تابستونه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atena1983a بازدید : 58 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 11:16

  یادچینی بندزنهای قدیمی بخیر ،یاد روزهای که تجملات اینقدر رو روان مادرمون نفوذ نداشت  خاطره ویادگاری ها براشون مهم تر بودند ...این حرف برام بعد این همه سال جالبهدو نگاه متفاوتیه رابطه وقتی خراب میشه ،میشه بندش زد و ادامه داد ، تاکجا معلوم نیست....دل شکسته این طوریه باید مواظب بود با تلنگر ممکنه دوب دیوار تابستونه...ادامه مطلب
ما را در سایت دیوار تابستونه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atena1983a بازدید : 48 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 11:16

  سلام،خدا جون... دوست خوب و نازم ،اعتماد می کنم بهت نه اینکه چاره ای ندارم ،اعتماد می کنم چون سزاوار ستایش و اعتمادی، زیبای من ، تنهایم نگذار ،سقف دلم ،سایبان دلتنگی هایم ، در انتظار اعتمادت هستم،صبحی نیست به آستان خورشید سلام نکنم.صبحی نیست که چشم به راه یاکریم نباشم یک پیاله آب نذر راه تو کرده ام چشم دوخته ام به انتهای کوچه دلمهنوز کمی کور سوی امید در جریان داردکمی قاصدک در میانش بنده نوازی می کند پس بنواز دلگشای دل های منتظر(بسم الله الرحمن الرحیم )........... دوستت دارم ... (دیوار تابستونه) دیوار تابستونه...ادامه مطلب
ما را در سایت دیوار تابستونه دنبال می کنید

برچسب : اعتماد,اعتماد به نفس,اعتماد خورشيد,اعتماد ملی,اعتماد السلطنه,اعتماد به نفس کاذب,اعتماد به نفس ندارم,اعتماد آنلاین,اعتماد به نفس چیست,اعتماد مطر, نویسنده : atena1983a بازدید : 65 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 20:09